معرفی کتاب نهمین روز از ماه نوامبر اثر کالین هوور
کتاب نهمین روز از ماه نوامبر، یک عاشقانه فراموش نشدنی و جذاب از نویسندهی پرفروش نیویورکتایمز کالین هوور است. کتاب نهمین روز از ماه نوامبر اولین بار در سال 2015 میلادی توسط انتشارات کتاب کوله پشتی منتشر شد و زهرا گلشاهی آن را ترجمه کرده است. امتیاز این کتاب در وبسایت گودریدز 4.2 از 5 می باشد.
در این کتاب، شما با دختری به نام فالن آشنا میشوید، دختری که تا مدتها در ذهن و خاطر شما باقی میماند و شخصیتی که اینچنین بن را مجذوب خود کرده است. بخش عمدهی کتاب دیالوگمحور است و بین دو شخصیت اصلی داستان یعنی فالن و بن گفتوگوهای جذابی شکل میگیرد که شما را تا پایان داستان با خود همراه و مجذوب میسازد.
دربارهی کتاب نهمین روز از ماه نوامبر:
فالن با بن آشنا می شود، با رمان نویسی بلندپرواز، درست یک روز قبل از نقل مکانش به آنسوی کشور. کشش آنی میان آن دو وادارشان میکند آخرین روز حضور فالن در لس آنجلس را کنار هم بگذرانند و زندگی پرفراز و نشیب فالن سرچشمهی الهامی میشود که بن همیشه به دنبالش بوده. فالن و بن لابهلای روابط متعدد و رنجهای زندگیهای مجزایشان، هرسال در همان تاریخ یکدیگر را ملاقات میکنند. تا اینکه روزی فالن شک میکند آیا بن حقیقت را به او گفته یا داستانی بینقص و ساختگی سرهم کرده، تا در نهایت تمام ماجرا دستخوش تغییری غیرمنتظره شود.
آیا رابطهی بن با فالن – و همینطور رمانش – حتی اگر به دل شکستگی ختم شود داستانی عاشقانه محسوب میشود؟
بخشی از کتاب:
نمی دانم اگر این لیوان را به سرش بکوبم چه صدایی خواهد داد. لیوان قطوری است و سر او هم محکم. احتمالا ضربه جالبی می شود. شاید خونریزی هم داشته باشد. جنس دستمال هایی که روی میز قرار دارند برای اینکه خون زیادی رو به خود جذب کنند چندان خوب نیست.
می گوید: خب، بله. یه خورده شوکه شدم، اما این اتفاق داره میفته.
صدایش سبب می شود دستم را، به این امید که لیوان بین انگشتانم باقی بماند و به یک طرف جمجمهاش برخرود نکند محکمتر دور لیوان گره کنم.
…
صدای سیفون توالت را که میشنوم، زود برمیگردم و تا زن از توالت بیرون نیامده بهسمت در میروم و آنجا را ترک میکنم. تا حد امکان سعی میکنم از مردم دوری کنم، نه به این دلیل که میترسم به جای زخمهایم خیره شوند، بلکه از آنها دوری میکنم چون نگاهشان را از من میدزدند. همینکه متوجه من میشوند، زود رویشان را برمیگردانند؛ چون نمیخواهند بیادب بهنظر برسند. کاش فقط یکبار یک نفر به چشمهایم نگاه میکرد و به من خیره میشد. از آخرینباری که این اتفاق افتاده، مدت زیادی میگذرد. دوست ندارم اعتراف کنم که دلم برای توجهی که قبلاً دریافت میکردم تنگ شده است، اما حقیقت دارد. از دستشویی بیرون میآیم و بهسمت اتاقک راه میافتم. از اینکه پدرم را از پشت سر میبینم که هنوز آنجاست، ناامید میشوم. امیدوار بودم کاری فوری برایش پیش آمده باشد و وقتی دستشویی بودم، آنجا را ترک کرده باشد. ناراحتکننده است که ترجیح میدهم به جای دیدن پدرم با اتاقکی خالی روبهرو شوم.
…
خوب می شد اگه یکی برای یه بارم که شده به چشمام نگاه می کرد و بهم خیره می شد. از آخرین باری که این اتفاق افتاده، خیلی وقته که گذشته. از این که اعتراف کنم دلم برای توجهی که قبلا از آدما می گرفتم تنگ شده متنفرم، ولی واقعیت اینه که دلم تنگ شده. خیلی زیاد.
دربارهی نویسنده:
کالین هوور در سال 1979 در سولفور اسپرینگز، تگزاس دیده به جهان گشود. هوور بیش از بیست رمان نوشته که فضایی عاشقانه ومعمایی دارند. بیشتر آثار او جزو پرفروشهای نیویورکتایمز بودهاند. از دیگر آثار مطرح او میتوان به رمانهای ما شروعش میکنیم ، ما تمامش میکنیم ، اگر حقیقت این باشد و یاد او اشاره کرد.
در نهایت اگر شما هم به دنبال خرید این کتاب هستید و دوست دارید تا از داستان فوق العاده آن لذت ببرید، می توانید هم اکنون خدمات فروشگاه اینترنتی زلفک را مورد استفاده قرار دهید. فروشگاه اینترنتی زُلفک همه انواع کتاب های خود را با بهترین قیمت در اختیار مشتریان قرار می دهد.
نقد و بررسیها
پاکسازی فیلترهیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.